بَلْ بُرَيْقًا بِتُّ أَرْقُبُهُ بَلْ لَا يُرَى إِلَّا إِذَا اعْتَلَمَا
مسائل پیچیدهای مانند تغییرات اقلیمی، بحران آب، بیماریهای همهگیر، و امنیت غذایی نیازمند راهحلهای علمی و فناورانه هستند.
في القرن السادس عشر، قام كوبرنيكوس بصياغة نموذج شمسي مركزي للنظام الشمسي على عكس نموذج مركز الأرض لبطليموس.
از عصر کلاسیک علوم به عنوان یک نوع دانش با فلسفه ارتباط نزدیکی داشتند. در اوایل عصر مدرن دو کلمهٔ علم و فلسفه در زبان انگلیسی به جای هم به کار برده میشدند. در سدهٔ ۱۷ میلادی فلسفهٔ طبیعی (که امروز علوم طبیعی نامیده میشود) به تدریج از فلسفه جدا شد.
لُغة كلمة العِلْم هي مصدرٌ للفعل عَلِمَ، والجمع منه عُلُوم، فيما يُشتَق اسم الفاعل منه عالِم، والجمع منه عالِمون وعُلَماء، ويُقال عَلِم عَلَماً فهو أَعلُم والمؤنث منه عَلْماء، فيما الجمع منه عُلْم، وعَلِم فلان أيّ انشقت شِفَته العُليا، وعَلِمَ الشيء أي شعر به، وعَلِمَ الشيء علماً أي عَرَفَه، وعَلِمَ الشيءَ حاصلا بمعنى أيقَن به وصدَّقه، والعِلْم يعني إداراك الشيء على حقيقته، ويَعنى العِلْم اللَّدُنِّيّ العلمَ الربَّانيّ الذي يصل إلى الشخص المختص به من خلال الإلهام، أمّا العلوم الحقيقيّة فيُقصَد بِها العُلُوم التي لا تتغيّر بتغيُّر المِلل والأديان، مثل عِلْم المنطق، فيما تعني العلوم الشرعيّة العُلُوم الدينيَّة مثل الفِقِه، والحديث، وغيرهما،[١] أمّا اصطلاحاً يعني العِلْم مجموع الأمور والأصول الكُليّة التي تجمعها جهة واحدة، مثل: علم الكلام، وعلم النحو، وعلم الأرض، وعلم الكونيات، وعلم الآثار، وغيرها من العلوم.[٢]
این امیدها و چالشها نشان میدهند که آینده علم در گرو تصمیمها و اقداماتی است که امروز انجام میدهیم.
وَيُقَالُ : اسْتَعْلِمْ لِي خَبَرَ فُلَانٍ وَأَعْلِمْنِيهِ حَتَّى أَعْلَمَهُ ، وَاسْتَعْلَمَنِي الْخَبَرَ فَأَعْلَمْتُهُ إِيَّاهُ .
روش علمی با مشاهده دقیق یک پدیده یا مسئله آغاز میشود. این مشاهده میتواند مستقیم باشد (مانند بررسی رفتار یک حیوان) یا غیرمستقیم (مانند تحلیل دادههای موجود).
در هند و چین، دانش نجومی، گیاهشناسی، و شیمی برای بهبود کشاورزی و پزشکی بهکار گرفته میشد. این تمدنها دانش خود را از طریق مشاهده طبیعت و آزمایشات ساده کسب میکردند، هرچند روشهای علمی مدون نداشتند.
آزمایش باید بر پایه یک فرضیه مشخص انجام شود که قابلیت آزمون و ابطالپذیری داشته باشد.
تولید علم یک واژه اشتباه (غلط مصطلح) است؛ و بهجای توسعه علم بهکار رفته است. وقتی در موتورهای جستجوگر معادل انگلیسی و فرانسه این واژه را جستجو میکنیم نتیجهای لمزيد من المعلومات نمییابیم[۳۸] از این واژه تنها در ایران و نخستین بار توسط سیدعلی خامنهای[۳۹] استفاده شده است.[۴۰] باید توجه داشت که واژهها ابزار تفکر اند. کاربرد اشتباه آنها باعث ایجاد اغتشاش فکری و انحراف فکری میشود.[۴۱] در یکی دو دهه اخیر این واژه ابداعی و واژههای مشابه مثل تولید اندیشه،[۴۲] تولید فرهنگ (بهجای توسعه فرهنگ)[۴۲] تولید معرفت، تولید عالم، باعث آلودهسازی محیطهای علمی به مفهومهای اشتباه و ایجاد مشکلاتی برای گسترش واقعی علم شده است.
وعالمه فعلمه يعلمه بالضم : غلبه بالعلم . أي : كان أعلم منه .
وَعَلِمْتُ الشَّيْءَ أَعْلَمُهُ عِلْمًا : عَرَفْتُهُ .
وَالْعَلَمُ وَالْعَلَمَةُ وَالْعُلْمَةُ : الشَّقُّ فِي الشَّفَةِ الْعُلْيَا ، وَقِيلَ : فِي أَحَدِ جَانِبَيْهَا ، وَقِيلَ : هُوَ أَنْ تَنْشَقَّ فَتَبِينَ .